کد مطلب:31925
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:17
معني اصلي توكل به خدا چيست؟
توكل برگرفته شده از وكالة است. كسي كه كارش را به ديگري واگذار ميكند مُتّكِل است و زماني كه دلش از اين بابت راحت بوده و به آن كسي كه توكل ميكند، اعتماد كامل داشته باشد، او را متوكل گويند.پس توكل اعتماد قلبي به وكيل است. كسي كه خداوند را با تمام اوصافش (علم، قدرت، حكمت و.) شناخت، در تفويض امور خويش به او هيچ نگراني نخواهد داشت و دل او كاملاً آرام خواهد بود. البته توكل داراي مراتبي است: مرتبه اول آن است كه اعتماد او به خداوند همانند اعتماد بر وكيل باشد.
مرتبه دوم آن است كه حال بنده با خداوند، همانند حال طفل با مادر خويش باشد كه جز او را نميشناسد و تنها به او پناه ميبرد.مرتبه سوم، در برابر خداوند كاملاً خويشتن را بياختيار ببيند و به طور كلي خود را فراموش كند كه اين مرتبه، عاليترين مرتبه توكل است.پس از آن كه آدمي به حقيقت رسيد كه لا حول ولا قوة الا باللَّه هيچ حركت و نيرويي نيست جز آن كه به خداوند متكي است، در مرحله عمل نيز به اين حقيقت بزرگ توجه خواهد داشت. از اينرو امور خويش را به او واگذار خواهد نمود و به او تكيه خواهد كرد. البته تصور نشود كه متوكل چون امور خود را به خدا واگذار كرده است، بايد به گوشهاي بخزد و خمود و ساكن گردد. اين بينشي انحرافي در موضوع توكل است. موحد همه اسباب را ميبيند، ولي آنها را مجريان اراده الهي و تحت مشيت او ميداند. توكل كننده انتظار ندارد كه بدوهاد به پيروزي برسد بلكه او پيروزي را در مسير جهاد و با توكل بر خدا ميبيند چرا كه زمام اسباب جملگي در دست اوست. اگر ابري بالا ميآيد و باران ميبارد، بينش موحد درباره آن اين است كه اينها جملگي مجريان اراده الهي و تحت سيطره اويند ولي كافر آنها را مستقل دأثير ميپندارد. بنابراين راه كسب توكل بالا بردن ميزان معرفت به خداوند و نقش او در هستي است. كسي كه خداوند را با اوصاف كمالياش شناخت و او را قدرتمندي با اراده در صحنه هستي ديد، ديگر تنها در قالب اسباب و علل عادي و مادي حوادث جهان را تفسير نخواهد كرد بلكه مشيت نافذه او رادر همه جا ميبيند و حوادث و امور را با در نظر گرفتن اين واقعيت بزرگ توضيح ميدهد.براي آگاهي بيشتر ر. ك: نقطههاي آغاز در اخلاق عملي، آيتاللَّه مهدوي كني، ص 512 و 533 معراج السعاده، ملا احمد نراقي، ص 784- 789 براي نمونه در آيه 159 سوره آل عمران خداوند بر پيامبر (ص) چنين خطاب ميكند كه: با مسلمانان در كار مشورت كن و وقتي تصميم گرف، بر خداوند توكل نما. در اين آيه خداوند سخن از مشورت و نيز اخذ تصميم به ميان آورده، آنگاه توصيه به توكل كرده است نه اين كه راحت بنشين و هيچ تلاشي نكن و تنها بر خداوند توكل نما.
هم چنين در آيه 230 سوره مائده پس از ذكر تمرّد بنياسرائيل از نبرد با دشمنان فرموده است: دو نفر [كه مورد لطف خداوند بودند] گفتند: شما بر آنان از اين در هجوم ببريد چون وارد شديد حتماً بر آنان غالب و پيروز خواهيد شد و بر خداوند توكل كنيد، اگر ايمان داري. مشاهده ميكنيد كه در اين آيه نيز، توكل همراه با حركت و تلاش مطرح شده است. در حقيقت مؤمنان در طي مسير و راهي كه خداوند مشخص كرده است، محكم گام برميدارند و چون اين راه را با توكل بر خداوند و اعتماد بر او طي ميكنند، از هيچ چيز هراسي ندارند و مشكلات نيز نميتواند آنان را دچار تزلزل نمايدتوكل برگرفته شده از وكالة است. كسي كه كارش را به ديگري واگذار ميكند مُتّكِل است و زماني كه دلش از اين بابت راحت بوده و به آن كسي كه توكل ميكند، اعتماد كامل داشته باشد، او را متوكل گويند.پس توكل اعتماد قلبي به وكيل است. كسي كه خداوند را با تمام اوصافش (علم، قدرت، حكمت و...) شناخت، در تفويض امور خويش به او هيچ نگراني نخواهد داشت و دل او كاملاً آرام خواهد بود. البته توكل داراي مراتبي است: مرتبه اول، آن است كه اعتماد او به خداوند همانند اعتماد بر وكيل باشد.
مرتبه دوم، آن است كه حال بنده با خداوند، همانند حال طفل با مادر خويش باشد كه جز او را نميشناسد و تنها به او پناه ميبرد.مرتبه سوم، در برابر خداوند كاملاً خويشتن را بياختيار ببيند و به طور كلي خود را فراموش كند كه اين مرتبه، عاليترين مرتبه توكل است.پس از آن كه آدمي به حقيقت رسيد كه لا حول ولا قوة الا باللَّه هيچ حركت و نيرويي نيست جز آن كه به خداوند متكي است، در مرحله عمل نيز به اين حقيقت بزرگ توجه خواهد داشت. از اينرو امور خويش را به او واگذار خواهد نمود و به او تكيه خواهد كرد. البته تصور نشود كه متوكل چون امور خود را به خدا واگذار كرده است، بايد به گوشهاي بخزد و خمود و ساكن گردد. اين بينشي انحرافي در موضوع توكل است. موحد همه اسباب را ميبيند، ولي آنها را مجريان اراده الهي و تحت مشيت او ميداند. توكل كننده انتظار ندارد كه بدوهاد به پيروزي برسد بلكه او پيروزي را در مسير جهاد و با توكل بر خدا ميبيند چرا كه زمام اسباب جملگي در دست اوست. اگر ابري بالا ميآيد و باران ميبارد، بينش موحد درباره آن اين است كه اينها جملگي مجريان اراده الهي و تحت سيطره اويند ولي كافر آنها را مستقل دأثير ميپندارد. بنابراين راه كسب توكل بالا بردن ميزان معرفت به خداوند و نقش او در هستي است. كسي كه خداوند را با اوصاف كمالياش شناخت و او را قدرتمندي با اراده در صحنه هستي ديد، ديگر تنها در قالب اسباب و علل عادي و مادي حوادث جهان را تفسير نخواهد كرد بلكه مشيت نافذه او رادر همه جا ميبيند و حوادث و امور را با در نظر گرفتن اين واقعيت بزرگ توضيح ميدهد.براي آگاهي بيشتر ر. ك: الف)- نقطههاي آغاز در اخلاق عملي، آيتاللَّه مهدوي كني، ص 512 و 533 ب)- معراج السعاده، ملا احمد نراقي، ص 784- 789مسأله توكل نيز آن گونه كه شما در جست و جوي آن هستيد تابع مطالبي است كه در پاسخ به سؤال نخست آمد يعني، اگر كسي واقعاً خدا را شناخت و با او انس گرفت سراسر وجودش اتكال به خدا و گريز از غير او است، چه او مييابد كه در هستي هيچ قوه و قدرتي جز او نيست و سرنوشت مه چيز و همه كس در دست اوست:
نه يكي هست و نيست جز اووحده لا اله الا هوه
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.